روایتی از همدلی ناب با کودکان بلوچ
طنین جمله «یک ساندویچ کمتر بخورید، یک مدرسه بسازید» در گوش دانش آموزان مرفه تهرانی سنگ بنای تشکیل کمپین دانش آموزی «سهم من از مدرسه تو» بود
سهیلا نوری
گزارش پیش رو، روایت ناب «همدلی» است. همدلی برای همکاری و همنوایی باکودکان محروم دیار آفتاب و همراهی کردن با آنها تا بتوانند حس خوب نشستن در کلاسهایی روشن و دلباز را تجربه کنند. جایی که بتوان نام «مدرسه» روی آن گذاشت، نه آن دخمه تاریکی را که پیشتر در آن مینشستند. روایتی از همدلی دانشآموزان مرفه مدارسی در منطقه دو تهران -که اصولاً درکی از زندگی مالامال از محرومیت کودکان هموطن دور از مرکز خود را ندارند- تا مهندس جوانی که زندگیاش در شهر را رها و خود را وقف کودکان آن خطه میکند و زنان و مردانی که نمیتوانند بیتفاوت باشند، همگی مصداق سخن سعدی شیرازی اند که می گوید«همه ما از یک گوهر و یک پیکریم و آدم بودنمان نیز در گرو همین یگانگی است». بهتر است خودتان گزارش را بخوانید.
جملهای را میشنیدند که برایشان قابل فهم نبود. هر کدام از آنها در خانوادههایی با سطح رفاه نسبی یا بالاتر از حد متوسط بزرگ شده بودند و برایشان دور از ذهن بود، در جنوب شرقی کشورشان، همسن و سالانی دارند که در حسرت نشستن پشت نیمکتهای کلاس درس روز را به شب میرسانند. وقتی از مدیر و دیگر مسئولان مدرسه شنیدند «یک ساندویچ کمتر بخورید، یک مدرسه بسازید» برای ساعتهایی گیج و گنگ بودند، اما مدت زیادی نگذشت که هر کدامشان یک گام بزرگ در جهت آبادانی روستایی در دیار آفتاب برداشتند.
کمپین دانشآموزی «سهم من از مدرسه تو» ، اتفاقی شبیه به یک معجزه را رقم زد و در ناباورانهترین شکل ممکن، در کمتر از یک سال مدرسه 440 متری ساخته و هفته گذشته، در میان اشک و لبخند هزاران نفر که نتیجه همدلی و همراهی را به چشم میدیدند، افتتاح شد.
اصل ماجرا این است؛ تورج ماهی بیرجندی مهندس جوان 34 ساله تهرانی که روزگار جوانی و دنیای پرهیاهوی کسب وکار پایتخت را رها کرده و به شوق نشاندن لبخند امید بر لبان کودکان مناطق محروم سیستان و بلوچستان به آن دیار شتافته بود و تمام وقت و توان خود را وقف نظارت بر ساخت و ساز مدارس و کتابخانه در این مناطق کرده بود، همواره دغدغه احداث یک مدرسه را در روستای «ساندک زهی» داشت؛ مدرسهای که 330 دانشآموز این روستا و مناطق اطراف، از چهار کلاس درسی که بیشتر به دخمهای تاریک میماند، رها شوند و در مکانی که بتوان نامش را مدرسه گذاشت به تحصیل بپردازند، اما در بهمن ماه سال 1394 و در حال خدمت عاشقانهاش بود که بهدنبال یک سانحه تصادف با زندگی خداحافظی کرد و برآورده ساختن آرزوی او، که بیشترآرزوی دانشآموزان روستای «ساندک زهی» بود، به برنامهای مهم برای اعضای انجمن حامی بدل شد:
«با اینکه دست و بالمان خالی بود، به روستای «ساندک زهی» در 71 کیلومتری چابهار در استان سیستان و بلوچستان رفتیم و اهالی روستا را نیز در جریان تصمیمی که داشتیم قرار دادیم.»
پوران اسماعیلی از اعضای فعال انجمن حمایت از توسعه فضاهای آموزشی و فرهنگی حامی، با بیان این موضوع به حرکت ستودنی یکی از دختران روستا به نام «مهنا» اشاره کرد و گفت: هفتم آبان ماه 95 که کلنگ مدرسه نوساز بر زمین خورد، به اهالی روستا گفتیم قصد داریم در روستا مدرسهای بنا کنیم تا هم روح مهندس بیرجندی شاد شود وهم دانشآموزان روستای «ساندک زهی» و روستاهای اطراف پس از سالها دوری از امکانات تحصیلی، به آرزوی دیرینهشان برسند، اما رسیدن به این هدف نیازمند همدلی و همراهی است که بیشک هر کدام از شما میتوانید در طی شدن این مسیر، گامهای مؤثری بردارید.
نخستین قدم
همین جمله بانو اسماعیلی کافی بود تا «مهنا» که از مدتها قبل انتظار این لحظه را میکشید با پاکتی که در دست داشت قدم جلو بگذارد و بگوید من و مادربزرگم نخستین قدم را برمیداریم.
«مهنا» که در دوران حیات مهندس بیرجندی شنیده بود بالاخره یک روز روستای آنها نیز صاحب مدرسه خواهد شد، به مادربزرگش گفته بود، اگر هر کدام از اهالی روستا در حد توانشان کمک کنند، انجمن حامی زودتر برایمان یک مدرسه میسازد و مادربزرگش هم که مبلغ 600 هزارتومان را به نیت کفن و دفن خود کنار گذاشته بود، آن مبلغ را به «مهنا» سپرد تا هر زمان که وقتش رسید صرف احداث مدرسه شود. حرکت زیبا و بیریای «مهنا» به قدری تأثیرگذار بود که بهدنبال او معلمهای روستا هم حقوق یک ماه خود رابه ساخت مدرسه اختصاص دادند و پس از آن فرماندار وقت و اهالی روستا نیز هر یک در حد توانشان برای هموار شدن مسیر آموزش و پرورش فرزندانشان قدمی برداشتند و به قول بانو اسماعیلی زمان بازگشت آنها به تهران حدود 30 میلیون از هزینه ساخت مدرسه تأمین شده بود.
سیل مهربانی
پیش از آنکه دانشآموزان منطقه 2 وارد این چرخه مهربانی شوند، هر یک از اعضای انجمن و کسانیکه قصد کمک برای احداث مدرسه مهندس تورج بیرجندی را داشتند، مبلغ 50 هزارتومان یا بیشتر را در نظر داشتند، اما با راهاندازی فراخوان «سهم من از مدرسه تو» از دانشآموزان در مقاطع تحصیلی مختلف خواسته شد با پرداخت 10 هزار تومان یک روز ساندویچ نخورند تا در یکی از روستاهای محروم وسیعترین منطقه از لحاظ شاخص نظام آموزشی کشور، یک مدرسه بسازند. این شعار و عنوانی که برای فراخوان انتخاب شد به قدری تأثیرگذار بود که دانشآموزان کارستانی به پا کردند. تعدادی از آنها برای درک شرایط سخت دانشآموزان «ساندک زهی» در حیاط مدرسه چادر زدند و کلاس درسشان را آنجا برگزار کردند، تعدادی از آنها پیماننامه مهربانی تنظیم کردند و با مِهر دل بر آن مُهر زدند، گروهی با شوری که در خانوادههایشان به راه انداختند، با کمک مادرانشان بازارچه و جشنوارههای غذا به پا کردند و در کل در بازه زمانی 2ماهه بیش از 125 میلیون تومان از هزینه ساخت مدرسه، با کمک دانشآموزانی تأمین شد که از هزاران کیلومتر آن طرفتر، امواج مهربانیشان را روانه قلبهای بزرگ دانشآموزان بلوچ ساختند. همین شور و حال مثال زدنی باعث شد تا اداره نوسازی هم به میدان بیاید و با تأمین 70 درصد از هزینهها، هفته گذشته، 15 مهرماه در حضور بیش از 1000 نفر و در میان موجی از لبخند و اشک، مدرسه شش کلاسه مهندس تورج ماهی بیرجندی که به کتابخانه و آزمایشگاه نیز مجهز است افتتاح شد و چهره آفتاب سوخته دانشآموزان مدرسه در حالی که لباسهای بلوچی به تن و قلبهای کاغذی ساخته شده با هنر اوریگامی در دست داشتند، غرق شادی شد.
دست هایی که میخوانند
ازنگاه فعال انجمن حامی- بانو اسماعیلی - استان پر وسعت و کم امکانات سیستان و بلوچستان به مانند چاه ویل است که براحتی پر نخواهد شد و کمکها حکم قطرههایی را دارند، با این حال او و همراهانش نه تنها ناامید نمیشوند که تاکنون با ساخت 23 مدرسه و ساخت و تجهیز 45 کتابخانه و ارسال 45 کوله کتاب به روستاهای دور، انگیزه درس خواندن و پیش رفتن در دنیای پر رمز و راز آموزش و پرورش را در میان مردمان مناطق محروم و اهالی دیار آفتابهای سوزان صد چندان کردهاند که البته بسیاری از انجمنها و انجیاوهای کشور نیز از این قافله باز نماندهاند.
به همت همراهان او در انجمن، مهر ماه سالجاری سه مدرسه در مناطق به دور از امکانات بلوچستان، افتتاح شد که در این بین افتتاح مدرسه مهندس بیرجندی در «ساندک زهی»، به جان تشنه مردمان این دیار بشدت گوارا آمد و اقدامات دیگری مثل احداث کتابخانهای متفاوت در سراوان بسیار به دل نشست.او که مهرماه سالجاری را با خاطرات بیشماری از لبخندها و اشکهای شوق به خاطر سپرده است، از کتابخانهای گفت که در فاصله بیش از 300 کیلومتر از روستای «ساندک زهی» در شهرستان مرزی سراوان و در تنها مدرسه استثنایی این منطقه احداث شد.اینطور که از صحبتها برمیآید، بسیار بیشتر از آنچه ساکنان سیستان و بلوچستان و دانشآموزان این منطقه در مضیقه امکاناتی هستند، دانشآموزان دارای معلولیت این منطقه از بیامکاناتی رنج میبرند که در این بین دانشآموزان نابینا مشکلات بیشتری را متحمل میشوند، به همین خاطر اعضای انجمن حامی پس از مطلع شدن از ساخت مدرسه استثنایی در شهرستان سراوان، تصمیم گرفتند با وجود فراهم بودن زمینه کافی، با راهاندازی فراخوان «دستانی که میخوانند» و مشارکت نزدیک به هزار نفر نسبت به ساخت کتابخانهای در محوطه این مدرسه و مخصوص دانشآموزان نابینا، گام مهمی در بهبود وضعیت این دانشآموزان بردارند.12 مهرماه این کتابخانه که روژن (روشنایی) نام دارد و از تجهیزات مطلوبی برخوردار است در میان جمعی از دانشآموزان نابینایی که دیگر بیشتر نیازهایشان را مرتفع میدیدند و با خواندن شعر و سرود سر از پا نمیشناختند، افتتاح شد با این امید که پس از این به دانشآموزانی با مشکلات جسمی، نگاه ویژه تری شود تا محدودیتها مانعی برای رشد خلاقیتهایشان نباشد.