تعریف کار داوطلبانه:
انتخاب و انجام آزاد کاری بسته به خواسته و علاقه ی فرد بدون دستمزد.
افراد داوطلب معمولا برای یک نهاد اجتماعی( سازمان – موسسه – انجمن و... ) ، خیریه ها و یا سازمان های مذهبی کار می کنند.
انگیزه های کار داوطلبانه :
در کشورهای پیشرفته آمارها نشان می دهد که داوطلب ها یا از جوانان هستند و برای کسب تجربه ی کاری در زمینه
های مورد علاقه ی خود و یاد گیری در آن زمینه ها (کارآموزی) برای سازمان و یا نهادی مردمی کار می کنند و یا افراد
بازنشسته و بزرگسالانی هستند که برای منفعت جامعه از دانش ، تخصص و یا مهارت هایی که داشته اند استفاده می
کنند.برخی نیز برای گذراندن وقت آزاد خود و با نیت خیر خواهانه و یا نفع جامعه هر جایی که لازم باشد به انجام کار
داوطلبانه می پردازند. در ایران کار داوطلبانه بیشتر زمینه ی کارهای خیریه ای دارد. در حال حاضر و با پیشرفت جامعه
درصد افرادی که با انگیزه های فعالیت های اجتماعی و رفاه عمومی ( در همه ی زمینه ها) فعالیت های داوطلبانه انجام
می دهند رو به افزایش است.
مزایای کار داوطلبانه برای جامعه:
· داوطلب کارهایی را انجام می دهد که دولت نمی تواند به آن ها بپردازد و یا در برنامه ی کلی کار خود آن را لحاظ نکرده است.
· سازمان های مردم نهاد و نیروهای داوطلب بخشی از نیازهای مردم را بدون رفتارهای بروکراتیک رسمی و دولتی
برآورده می کنند و به دلیل شیوه ی انعطاف پذیر و آزادانه ی راهبردی سازمان یا نهاد خود ، سهم بسزایی در بالا بردن
سطح آگاهی جامعه ی خود دارند
· از طرف دیگر با محاسبه ی ساعت کاری داوطلبان و ارزش مادی که آن زمان صرف شده دارد می توان دریافت که
کار داوطلبانه به لحاظ رشد اقتصادی چه تاثیر بسزایی در یک جامعه دارد.
· از طرف دیگر سازمان های مردم نهاد می توانند به عنوان پلی بین مردم و دولت باشند و خواسته های آن ها را به
شیوه های صحیح و قابل پذیرش به گوش دولت برسانند و برای رسیدن به آن ها به شکل منسجم تلاش کنند. نتیجه ی
تمام این رفتارها بالا رفتن سطح آگاهی مردم ، کمک به توسعه ی اقتصادی و بالا رفتن رفاه در جامعه است.
مزایای فردی کار داوطلبانه:
افرادی که در سازمان یا نهادی به شکل داوطلبانه کار می کنند از مزایایی بهرمند می شوند مانند:
-تقویت مهارت های فردی و گروهی
-تقویت انگیزه های کار گروهی و مشارکت اجتماعی
-بالا رفتن آگاهی و دانش عمومی و فردی
-پیدا کردن دوست و آشنایان زیاد
-تجربه ی حس تعلق به گروه و دریافت پشتیبانی و حمایت از آن
-برآورده شدن نیازهای اساسی انسانی در این گونه فعالیت ها
-بالا رفتن میزان امید به زنگی و شادی در فرد و نیز در جامعه
مشکلات کار داوطلبانه در ایران
• فاقد ارزش بودن کار داوطلبانه: درایرانکارداوطلبانهآنهمدر حوزههایی نظیر محیطزیست و... دارای ارزش قلمداد
نمیشود، شاهد آن نیز حمایت محدود و اندک دولت از چنین فعالیتهایی است. چنین رویهای عدم رغبت مخاطبان از کار
داوطلبانه را به دنبال دارد به ویژه اینکه گاهی این فعالیتها با مخالفت یا مقاومت مراجع دولتی نیز همراه میشود.
• فقدان پشتوانه برای کار داوطلبانه: در کشورهای پیشرفته کار داوطلبانه به عنوان مسوولیت اجتماعی قلمداد شده و فرد
داوطلب به عنوان یک فرد مسوول شناخته میشود. از این رو در رزومههای شغلی بخش ابتدایی و مهم به کار داوطلبانه
اختصاص یافته است. این در حالی است که در رزومههای شغلی ایران این نمونه از فعالیت جایگاهی ندارد و مسوولیت
اجتماعی فرد در برابر جامعه امری مقبول محسوب نمیشود. چنین رویهای موجب شده است در کشور ما افراد اغلب تنها
با عرق ملی و بدون برنامهریزی دست به عمل بزنند که حاصل آن تجربههای ناخوشایندی نظیر تجربه زلزله بم است.
• عدم بهرهگیری از ظرفیتهای فرهنگی: ما در ایران از دیر باز با مفاهیم کارهای خیریه آشنا هستیم و این پیش زمینه
را داریم. هر چه مفاهیم کار داوطلبانه و مزایای اجتماعی و فردی آن به افراد شناسانده شود و درباره ی آن ها گفتگو شود
، این نوع فعالیت در جامعه جایگاه خود را پیدا می کند . با توجه به پتانسیلی که افراد برای انجام کار خیرخواهانه دارند و با
تغییر جهت در نوع و شیوه ی کار ها ، می توان از ظرفیت هایی که در جامعه وجود دارند برای انجام فعالیت های دیگری
که نیازجامعه است استفاده کرد.
راههای پیشبرد فعالیت داوطلبانه در ایران
• شکلگیری مراکزی برای جذب نیروی داوطلب: باید مراکزی تاسیس شود که در آن تنها نیروهای داوطلب ثبتنام
کنند. این مراکز میتوانند بخش بزرگی از جوانان، افراد متخصص و به ویژه افراد بازنشسته را تحت پوشش قرار
دهند وبهاینترتیبمشکلنیرویانسانیسازمانهای مردمنهاد را برطرف کنند. ضرورت به کارگیری نیروهای بازنشسته از آن
جهت است که این افراد میتوانند پس از خروج از فضای کار رسمی همچنان در چرخه فعالیتهای اجتماعی باقی بمانند.
امری که ایجاد نشاط و سرزندگی را برای این قشر به دنبال داشته و افسردگی ناشی از بیکاری و در نتیجه حضور
سرگردان آنها در پارکها را از بین میبرد.
• ایجاد منفعت شخصی برای کار داوطلبانه: باید دولت و بخش خصوصی برای کار داوطلبانه ارزش قائل شده و آن را به
عنوان یک شاخص مثبت در استخدام افراد لحاظ کنند، تا داوطلبان و به ویژه جوانان بارغبت بیشتری وارد این فعالیتها
شوند.
• فرهنگسازی در زمینه کار داوطلبانه: در شرایط کنونی در جامعه ما فعالیتهای داوطلبانه تنها بخش کوچکی از طبقه
متوسط به بالا را شامل میشود. به ویژه در زمینه محیطزیست که به عنوان یک امر فانتزی قلمداد شده و تنها برای
جمعی از متخصصان اهمیت دارد. این امر ضرورت فرهنگسازی در جامعه به ویژه در میان کودکان و دانشآموزان را از
مقاطع پیش از دبستان نشان میدهد.
• تقویت برنامههای رسانهای به ویژه در صدا و سیما: رسانه ی ملی باید فعالیتهای سازمانهای مردمنهاد را منعکس
کند. این برنامهها باید بتواند انعکاسدهنده پژوهشها یا نتیجه فعالیتهای این سازمانها در زمینههای متعدد باشند.
• معرفی سازمانهای فعال در حوزه کار داوطلبی: بسیاری از افراد درباره سازمانهای مردمنهاد فعال در حوزههای مختلف
اجتماعی و فرهنگی چیزی نمیدانند. کودکان کار و خیابان،سالمندان و در نهایت محیطزیست تنها حوزههای شناخته شده
در این زمینه است، اما اگر این سازمانها به جامعه معرفی شوند آنگاه افراد حق انتخاب برای ورود به حوزههای گوناگون
را دارند.
گروه و کار گروهی
-تعریف گروه :
دو فرد مستقل یا بیشتر که از طریق کنش متقابل اجتماعی برهم اثر میگذارند و به طریق چهره به چهره ، نه به واسطه
با یکدیگر ارتباط دارند
-انواع گروه :
●گروههای نخستین(primary groups) مانند خانواده ، کودکان ، نوجوانان ، مادران و ... که همه با نیازها ، رفتارها و
ساختارهای مشخص و خود به خود تشکیل میشوند. افراد این گروه ها از نظر رفتار، فرهنگ و فعالیت ها مشابهت دارند.
●گروههای دومین(secondary groups) که براساس نیاز و هدفی مشخص برای انجام کاری معین تشکیل میشوند.
به دلیل کارآیی و همبستگی زیاد گروههای نخستین ، گروههای دومین در اجرای روشهای کاری ، گروههای نخستین را
الگو قرار میدهند.
-اهمیت گروه و کار گروهی ؛
-رفتار انسان ، رفتار گروهی است و فرآیند انتخاب طبیعی همواره به نفع افرادی بوده است که زیست گروهی را انتخاب
کردهاند.
-در گروه به نیازهای بقا ، نیازهای روانشناختی ، نیازهای اطلاعاتی ، بین فردی و عملی و ... پاسخ داده می شود که در
زیر به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:
§ گرفتنتاییداجتماعی
§ مشکلات کمتر در مواقع بروز فشار های روانی
§ کنشهایمتقابلافرادو بروز عواطف و نیاز های اساسی انسانی
§ نیروی بیشتر اعضا در گروه .
§ تاثیر در کنترل اجتماعی از طریق تاثیر گذاری گروه بر فرد.
§ تعریف و توصیف از خود که یکی از مهم ترین عناصر شکل گیری خود و هویت فردی انسان است.
-منافع کار گروهی:
· بهترین تصمیم و بهترین نتیجه ؛
· صرف زمان کم تر و با کیفیت بیشتر برای رسیدن به هدف .
· گسترش بیشتر ارتباطات موثر در گروه ؛
· تعادل در مشارکت اعضای گروه؛
· حمایتگری متقابل
· تقویت انگیزه ها برای تلاش بیشتر
· همبستگی
-ویژگیهایگروه :
●تعاملها :
بین اعضای گروه کنش متقابل وجود دارد. رفتار هر عضو گروه میتواند روی سایر اعضا تاثیر داشته باشد. کنشهای
متقابلی مانند : جسمانی ، کلامی ، غیرکلامی ، هیجانی و ... جنبههای کلیدی حیات گروه است .
●ساختار :
الگوی رابطه ای که پس از شکل گیری گروه ایجاد می شود ساختار گروه نام دارد.به طور کلی ساختار گروه تشکیل شده
از: نقش ها ، هنجارها ، الگوی ارتباطات بین افراد و تفاوت موقعیت ها . اگر ساختارهای گروه به گونهای متفاوتی تنظیم
شود، گروه عملکرد و تصمیمگیریهای متفاوتی از خود نشان میدهد.
-نقش ، عملکرد فرد در گروه است . مثلاً کسی نقش برقراری ارتباطات را در گروه به عهده میگیرد، کسی نقش حامی
گروه و هر نقش دیگری که از همان ابتدا در گروه مشخص می شود.
-موقعیت ، جایگاهی است که فرد در سلسله مراتب نقش ها به عهده دارد.
-هنجارها یعنی آن قواعد و قوانینی که افراد آن گروه به شکل غیر مستقیم برای رفتارهایشان پذیرفته اند.
-ارتباطات بین افراد در گروه به دو شکل انجام می شود : متمرکز و غیر متمرکز
در شکل متمرکز ، اطلاعات از یک منبع به افراد گروه منتقل می شود. فواید این شیوه داشتن ثبات و استاندارد و یک
پارچه شدن اطلاعات است ؛
در شکل غیر متمرکز افراد به راحتی و بدون واسطه با یکدیگر ارتباط دارند. در این شکل آزادی بیشتر است اما سرعت
انتقال اطلاعات به اندازه ی حالت متمرکز نیست.
●اندازه ی گروه :
گروهها اندازههای متفاوتی دارند. اندازههای گروهها هر چقدر هم که متفاوت باشد مرکز ثقل آنها در اندازهی 2 نفری
است . اندازه به خودی خود ویژگی مهمی برای گروه نیست بلکه تاثیر آن به شکل غیرمستقیم بر سایر جنبههای گروه
مهم است .
●آرمانها :
از قدیم افراد برای دستیابی به آرمانهای خود از گروه استفاده میکردند. گروهها هدفمند هستند. بسیاری از کارهای جهان
را به جای افراد ، گروهها انجام میدهند. به عبارتی گروهها نیل به آرمانها را آسانتر میکنند.
●همبستگی:
همبستگی یعنی میزانی که اعضای گروه مایل هستند در گروه بمانند و یا برآیند نیروهایی که برای ماندن در گروه بر
اعضا اعمال میشود. همبستگی در سطح فردی و گروهی دیده میشود. همبستگی در سطح فردی از جاذبهی هر عضو
به سایر اعضای گروه مشتق میشود . همبستگی در سطح گروهی احساس" ما" بودن را انعکاس میدهد . گروههایی که
همبستگی بیشتر دارند ویژگیهای زیر را دارند.
1- رضایت و خشنودی بیشتر .
2- تمایل به مشارکت کاملتر ، ارتباط بیشتر و غیبت کمتر.
3- به دلیل منبع امنیت و حمایتی که گروه دارد، عزت نفس بیشتر و اضطراب کمتر .
4- توان بیشتر برای نگهداری اعضای خود.
-مراحل شکل گیری گروه:
الگوی شکل گیری گروه توسط روانشناسی به نام تاکمن (Bruce Tuckman 1965) ارایه شد و تا کنون نیز در
فرآیند شکل گیری گروه از این الگو استفاده می شود. طبق الگوی تاکمن گروه در 5 مرحله ی زیر شکل می گیرد :
1- جهت یابی، شکل گیری(forming)
دراینمرحله،بینافرادسطحپایینیازاعتمادوجوددارد . رفتارهابادقتواحتیاطاستو به سمت این است که در گروه پذیرفته شوند. در
این مرحله افراد از مخالفت کردن و تضاد پرهیز می کنند و سعی می کنند با روال کار گروه هماهنگ شوند.
نبودهنجارهایمشخصدررابطهبامقرراتودستیابیبههدفوهمینطورعدماطمیناندرموردنقشافراددرگروهاینوضعیتمبهمراپیچیدهترمی
کند. در این مرحله افراد هنوز تمایل به کار فردی دارند ولی انگیزه ی زیادی برای کار گروهی نیز دارند. گروه های با
تجربه و پخته تر در این مرحله ی اولیه نیز می توانند مدل های رفتاری مناسبی برای گروه تعیین کنند و شکل گیری
مناسب و خوبی انجام دهند. این مرحله خیلی مهم است زیرا افراد یکدیگر را می شناسند و به هم اعتماد می کنند.
2-مرحله ی طوفانی، تعارض(storming)
تعارض یعنی "برخورد قهری با یکدیگر" . وقتی در یک گروه تعارض رخ میدهد ، رفتارها یا باورهای یک یا چند عضو
گروه برای یک یا چند عضو دیگر غیرقابل پذیرش میشود و لذا با آن به مخالفت برمیخیزند. هر کس نظری دارد و از
آنجایی که تمامی افراد با یکدیگر متفاوت هستند ، این تفاوتها چه در جریان زندگی و چه کاری مشخص ، به صورت
عدم توافق نمود پیدا میکنند. عواملی وجود دارند که عدم توافق را تبدیل به تعارض و در واقع برخورد قهری با یکدیگر
میکند. با توجه به این اصل که عدم توافق بین افراد طبیعی است و مکانیسمهای تبدیل آن به تعارض نیز همواره وجود
دارند ، بروز تعارض در یک گروه نیز امری طبیعی است. ولی شدت و میزان آن و نحوهی برخورد با آن تعارض است که
میتواند نتیجهی آن را برای گروه مثبت یا منفی سازد. اگر تعارض به نحوی درست در گروه حل شود باعث تثبیت گروه و
انسجام بین روابط میگردد و به رشد گروه و رسیدن به مرحله ی بالاتر کمک می کند. مکانیسمهایی که اغلب عدم
توافق را به تعارض تبدیل میکنند عبارتند از : رقابت بر سر قدرت و منابعی که نمی تواند در اختیار همگان قرار گیرد(پول
، نفرات،فضای کاری و... ) ، استفاده از تهدید، راهبردهای نفوذ ستیزهجویانه و ویژگیهای شخصیتی افراد.
تعارضها معمولاً به چند نوع خود را نشان میدهند:
- تعارض روابط؛ که بر روابط بین افراد تمرکز دارد و از آنجایی که پیچیدگی شخصیتی افراد زیاد است ، این تعارض نیز
پیچیده است و حل آن دشوار میگردد.
- تعارض وظیفه، این نوع تعارض با اهداف و ابعاد کار مرتبط است .
- تعارض فرآیند، این نوع تعارض به چگونگی انجام کار مربوط میشود .
3-به هم پیوستگی ، هنجارگزینی ( Norming ) :
در این مرحله گروه هدف مشترک خود را و برنامه ی مورد توافق همه ی اعضا را برای رسیدن به هدف پیدا کرده است.
افراد از نظرات و منافع شخصی به نفع گروه می گذرند و با قبول مسئولیت های خودشان تلاش می کنند گروه به
موفقیت برسد. در این مرحله حس وحدت و همبستگی گروهی ایجاد میشود
4-اجرا ( Performing) :
در این مرحله حرکت روی برنامه و هدفها و تکلیفهای گروه انجام میشود. گروه به شکل واحد و موثر و بدون نیاز به
تعارض های غیر ضروری و مداخله های بیرونی عمل می کند. گروه آماده ی کار کردن و تصمیم گیری حتی بدون
نظارت است و سرپرست گروه در این مرحله نقش مشارکتی دارد. در این مرحله انگیزه ها و همچنین اطلاعات سطح
بالایی دارند.
5- اختتام ، انحلال یا تغییر شکل گروه ( Adjourning or Transforming) :
در این بخش گروه به پایان کارخود می رسد. این مرحله یا از قبل برنامه ریزی شده و یا خود انگیخته است . گروههایی
که برای انجام یک پروژهی خاص و برای مدت زمان محدود تشکیل میشوند با پایان یافتن ماموریت کاری عمرشان به
پایان میرسد.
-الگوی برنامه ریزی برای گروه:
●تعیین هدف گروه :
مقصد گروه یعنی چشم اندازی که گروه دارد و جایی که برای رسیدن به آن تلاش میکند ( Vision ) ، ماموریت گروه
یعنی مسیر و راهی که گروه برای رسیدن به مقصد خود میپیماید ( Mission) جزو اهداف یک گروه هستند. موفقیت
یک گروه در گرو این است که سرگروه تا چه اندازه مأموریت، چشمانداز و ارزشها را روشن و واضح تعریف کند.پس از آن
باید بیانه ی ماموریت (فردی – گروهی – سازمانی)تهیه شود . بیانیه ی مأموریت،چیزی است که «من» یا «سازمان من»
را از دیگران متمایز میکند.یک گروه یا سازمان نمیتواند در تعیین ارزشها، عقاید یا مأموریتاش، ذینفعانش را نادیده
بگیرد. یک بیانیه مأموریت خوب، علاوه بر این که به فعالیت های شما ساختار و سمت و سو میدهد، ابزار فوقالعادهای
است برای اینکه به دیگران بفهماند چه چیزهایی برای شما اهمیت دارد و سازمان را چطور اداره میکنید.
●وجود ارزش ها، قواعد رفتاری و مقررات
- اگرچه معمولا ابتدا پای مأموریت و چشمانداز به میان میآید اما شالودة هر دو، ارزشهای محوری ماست. ارزشهای
محوری یعنی قوانین و استانداردهایی که در کانون شخصیت ما جا گرفتهاند و ما هیچگاه از آنها تغییر موضع نمیدهیم یا
منحرف نمیشویم.. این ارزشها، اساس باورها و عقاید ما نسبت به زندگی، خودمان و دیگران را تشکیل میدهد. قواعد
رفتاری ، موازینی است که در ارتباط با ارزشها است یعنی جنبهی عینی آن است . مقررات بخشی از این قواعد است که
در طول کار تعیین میشوند و قابل تغییر است ، ولی قواعد رفتاری با تغییر ارزشها در سازمان ، جامعه و گروه تغییر
میکند.
●عضوگیری :
معیارهایی در این فرآیند نقش دارند مانند :
1-همگن بودن اعضا(Homogeneous ) : این قاعده بیان میکند اعضا دارای هدفها و ارزشهای مشترک هستند و
عموماً دارای مشخصات فردی مشابه میباشند مثل تخصص و تحصیلات و. ...
2-همگن نبودن اعضا(heterogeneous) : گاه تخصصهای گوناگون و مهارتهای مختلفی برای انجام کار گروهی
لازم است .
- سیستمهای عضوگیری ؛
این کار به دو روش باز و بسته انجام میگیرد .
گروههای باز : با جایگزین کردن افراد جدید، تعداد اعضا را ثابت نگه میدارند.
گروههای بسته : کار با اعضایی شروع میشود و با همان اعضا پایان میپذیرد و در عوض تعداد جلسات گروه مرتباً تغییر میکند .
●تصمیمگیری
هدف از تصمیم گیری در گروه یعنی این که مطمئن شویم ، گروه بهترین تصمیمی را که توانسته است ، می گیرد. در
واقع تصمیم گیری یک فرایند فکری و شناختی است که در نتیجه ی آن برنامه ، فعالیت یا اقدام به کاری از بین گزینه
های موجود ، انتخاب و پذیرفته می شود.
●روشهای تصمیمگیری :
- یک سویه، یک طرفه (unilateral) : در این روش تصمیم توسط یک نفر(معمولا رهبر گروه) گرفته می شود .گاهی
در شرایط خاص که زمان مهم است و باید فورا تصمیم گیری شود این روش جواب می دهد ولی اگر تکرار شود کارایی
گروه پایین می آید.
-تصمیم گیری محفلی (clique) این شکل تصمیم گیری مانند روش یک سویه است ، با این تفاوت که به جای 1 نفر
بخشی از یک گروه برای بقیه تصمیم می گیرند. این روش نیز اگر تکرار شود نتایج خوبی ندارد و همبستگی گروهی را
پایین می آورد.
- رایگیری ،حکم اکثریت (majority rule) : در این روش آراء اعلام میشود و بالاترین رای بدون بحث انتخاب
میشود . در این روش افرادی که در اقلیت آرا قرار میگیرند احساس شکست میکنند و در نتیجه میزان تعهدشان به
گروه کم می شود
- روش گروهی، توافق (consensus) : همه ی اعضا نظر می دهند و رای همه در نظر گرفته می شود. با بحث و
گفتگوهای زیاد ، بهترین روش با نظر جمع و توافق اعضا انتخاب میگردد .در این روش فرآیند تصمیمگیری به خوبی
طی میشود و افراد از نتیجه ی به کارگیری این روش عموماً راضی هستند. نقاط مثبت این روش:
1-حجم بالایی از اطلاعات مطرح می شود.
2-راه حل های متنوع و زیادی مطرح می شود.
3-افرادی که در اجرای تصمیم گیری شرکت می کنند ، اگر در تصمیم گیری نیز مشارکت داشته باشند در سطح بالایی
از ارتباط گروهی و نیز همبستگی قرار می گیرند.
4-میزان تعهد افرادی که در تصمیم گیری ها نقش دارند به گروه بیشتر است.
منابع :
کتاب پویایی گروه ، نویسنده : دافلسون ر. فورسایت ، ترجمهی جعفر زندی ، حسن پاشا شریفی ، نشر دوران
کتاب گروهها ( Groups ) ، نویسندگان : ماریان اشنایدرکوری و جرالد کوری ( به زبان انگلیسی ) انتشارات Books/cole .
کتاب ، فنون تصمیمگیری گروهی ، نویسنده : کیتلی ، ترجمهی سیدامینالله علوی انتشارت : موسسهی عالی آموزش
و پژوهش مدیریت و برنامهریزی .
کتاب تیم سازی ، نویسنده : رابرت مادوکس ، ترجمهی ایرج مصفا ، انتشارات: انستیتو ایزایران.
کتاب مدیریت رفتار سازمانی ، نویسنده : استیفن پیرابینز، ترجمهی و تالیف : فرزاد امیدواران، ناشر : موسسه کتاب
مهربان نشر
مقاله یی از تحقیقات دانشگاهی کشورهای مختلف از اینترنت