هرچند در روزگار ما، با پیشرفت شگفتانگیز فناوری دسترسی به انواع اطلاعات و سرگرمیها آسان شده، اما همچنان جان ما، بویژه در دوره کودکی تشنه ادبیات و آثار ارزشمند ادبی است. این نیاز شاید بهطور ویژه درباره ما صادقتر باشد که پرورده فرهنگی هستیم که کتاب آسمانیاش ضربالمثل بلاغت و هنر بیان است؛ چندین سده است که غزلهای لسانالغیب، حافظ شیرازی دلِ پیر و جوانِ ما را به تسخیر درآورده؛ حتی در دورانی که شمار باسوادان جامعهاندک بود مردم سعی میکردند با هنرهایی مانند نقالی و قصهخوانی و قصهگویی جای خالی مطالعه را پر کنند و همراه آنها به دنیای شگفتانگیز شعر و قصه و افسانه سفر کنند؛ یا اینکه تا چند نسل پیش کودکان با نثر شیرین و حکایتهای نغز گلستان سعدی، خواندن و نوشتن میآموختند. البته در آن دوره هنوز مرزهای میان دنیای کودکی و بزرگسالی چنین آشکار نشده و احساس نیاز به تولید آثار ادبی ویژه این مخاطبان چندان بروز و ظهور نیافته بود، اما رفته رفته و بویژه در چند دهه اخیر، همراه با عمق و گسترش شناخت بشر از دورههای کودکی و نوجوانی و ویژگیهای آن، ادبیات کودک و نوجوان نیز متولد شد تا متناسب با زندگی امروزی، بهطور اختصاصی، حلقه وصل کودکان و نوجوانان عصر ما به دنیاهای دیگر و بویژه دنیای بزرگ ادبیات باشد.
آثار ارزنده ادبیات کودک و نوجوان، میتوانند صمیمانه دست مخاطب را بگیرند، او را از تنهایی درآورند و او را با خود به دنیای افسانهها و قصهها ببرند و فرصت زندگی در جهان تودرتوی داستان را برایش فراهم سازند؛ این آثار میتوانند او را با خلق و ارائه تصاویر و لحظههای شاعرانه شگفتزده کنند و پرنده خیالش را به پرواز درآورند یا حتی دستاوردها و یافتههای دنیای علم و فناوری را با زبانی شیوا و همراه با تجربههای خیالانگیز به او عرضه کنند. ضرورت پیوند خوردن مخاطب کودک و نوجوان به این ادبیات و نیاز به انس گرفتن او با چنین آثاری، بویژه در این عصر جدیتر و آشکارتر بهنظر میرسد؛ عصری که با رشد سریع فناوریهای ارتباطی و سرگرمکننده و بسط بدون برنامهریزی آنها در لایههای زندگی روزمره، کودکان نیز به ناچار در معرض جهانی از اطلاعات وسیع، آنهم به شکل خام، قرار گرفتهاند.
به دور از ادبیات، مخصوصاً در چنین جهانی، کودکانی رشد میکنند که دورههای سنی را بسرعت «رد میکنند»؛ از کودکی عبور میکنند، بیآنکه کودکی کرده باشند؛ از نوجوانی عبور میکنند، بیآنکه فرصت تخیل و زندگی در جهان داستان و افسانه داشته باشند. دیگر شگفتیای از دریافت تازههای جهان نصیب آنها نمیشود، چراکه فناوری همهچیز را به یکباره در دسترسشان قرار میدهد و این توهم همهچیزدانی را در آنها تقویت میکند.
متأسفانه با تلاش و تأکید بسیاری از خانوادهها و مدارس بر ورود و انباشت اطلاعات علمی در ذهن کودکان، این موضوع ابعاد گستردهتری مییابد و ما را با تهدیدِ خلاصه شدن زندگی کودکانمان در چارچوب فناوری روبهرو میکند و خبر از مخاطراتی پیچیده میدهد. در چنین وضعیتی، بویژه با کاهش فرصت برقراری ارتباط چهره به چهره، ادبیات و دنیای خیالانگیز آثار ادبی میتواند بخشی از خلأهای زندگی کودکان و نوجوانان روزگار ما را بخوبی پر کند. پدیدآورندگان خلاق و هنرمند آثار ادبیات کودک و نوجوان، درهای تخیلی را به روی فرزندان جامعه میگشایند که میتواند با لذت و شوق، کودک را به سمت خلق و آفرینش ببرد و لذت کشف تازهها را به او بچشاند. آثار بزرگ ادبی، جهانهایی میآفرینند که کهنه نمیشوند و درهایی منحصر بهفرد برای ورود به این جهانها به روی مخاطب باز میکنند. ادبیات، راهی به سوی دانش و تخیل میگشاید و مسیری مناسب برای تربیت ذهنی پویا، خلاق و تجربهگرا مهیا میسازد.
با این وصف، اگر بتوانیم علاقه و شوق برای مطالعه را در میان فرزندان جامعه گسترش دهیم و جانشان را با ادبیات کودک و نوجوان مأنوس کنیم، اگر بتوانیم مطالعه و مخصوصاً خواندن آثار ادبی را برایشان به یک نیاز درونی و عادت تبدیل کنیم، بخشی از مقدمات پیشرفت کودکان و نوجوانان و فراتر از آن، زمینه رشد و توسعه کشور را فراهم ساختهایم.
در چنین دنیایی و با احساس چنین نیازهایی، احترام گذاشتن به ادبیات و قدردانی از پدیدآورندگان آثار ادبی براي کودکان و نوجوانان ضرورتی انکار ناپذیر است که نامگذاری یک روز به نام «روز ملی ادبیات کودک و نوجوان»، میتواند نماد آن باشد و موجب شود که دست کم چندروزی در سال، بیشتر خود و جامعه را در معرض نسیم دلنواز ادبیات کودک و نوجوان قرار دهیم و فرصتی فراهم کنیم تا درباره ادبیات کودک و نوجوان و همچنین درباره دوران کودکی گفتوگو کنیم، به بررسی راههای انس دادن کودکان و نوجوانان با مطالعه آثار ادبی بپردازیم و برای تحقق این مهم برنامه بریزیم و فعالیت کنیم.