سیامین نمایشگاه کتاب تهران
سرانۀ پایین مطالعه در کشور و شمارگان پایین کتابها به سبب کمبود کتابخانه های عمومی و خدمات آن هاست.
به بهانۀ سیامین نمایشگاه کتاب تهران
در آستانۀ سیامین نمایشگاه کتاب تهران، باز سیکل معیوب مشکل کتابخوانی در کشوری که به میراث فرهنگی و ادبی چندهزارساله اش میبالد، مطرح میشود. مشکل ناشران پایین بودن تیراژ کتاب به سبب پایین بودن سرانۀ کتابخوانی است و مشکل خوانندگان قیمت زیاد کتاب که خرید و مطالعۀ آن را مشکل میکند.
اگر قرار باشد که مردم برای مطالعه کتاب را بخرند، اقشار کم درآمد جامعه، به ویژه در دورههای رکود اقتصادی، از دسترسی به کتاب محروم میمانند و اگر قرار باشد برای بالا بردن آمار کتابخوانی والدین برای فرزندانشان از کودکی کتاب بخوانند، کودکان زیادی از این تربیت بی نصیب میمانند: از سویی بسیاری از کودکانی که والدین تحصیل کرده و مرفه دارند، به دلیل این که والدینشان به رغم داشتن مدارک تحصیلات عالی خود فرهنگ کتابخوانی ندارند یا به دلیل کار زیاد نمیتوانند وقتی را صرف کتاب خواندن برای فرزندانشان بکنند؛ و از سوی دیگر کودکانی که در خانوادهها یا مناطقی زندگی میکنند که دچار فقر مالی و فرهنگی هستند، زیرا والدینشان نمیتوانند برایشان کتاب بخرند و گاه به دلیل بی سوادی یا کم سوادی نمیتوانند برایشان کتاب بخوانند. به این ترتیب با گذشت سالیان کتابخوانی تربیت نمیشود که تیراژ کتاب را بالا ببرد و دور باطل دوباره تکرار میشود. و راه گشودن این دور باطل چیست؟ کتابخانههای عمومی: کتابخانههای مدارس، کتابخانههای روستایی، کتابخانههای محلهها در شهرها و کتابخانه در تمام جوامع محلی، حرفه ای و تخصصی.
برای حل کردن مشکل کتابخوانی، تاسیس کتابخانه کافی نیست. مهم تر از مکان و کتابها، فرهنگ کتابخانه است. از آنجا که بیشتر ما در طول زندگی، شاید به جز دورۀ تحصیلات عالی، از داشتن کتابخانه محروم بودهایم، تصورمان از کتابخانه مکانی است با قفسههای کتاب و میزهای مطالعه و کتابهای رده بندی شده با شمارههای نامفهوم بر عطف آنها و سکوتی که اگر بشکنی، سرو کارت با کتابداری عبوس میافتد که درواقع کتاببان است و مقررات سخت عضویت و امانت را چنان با سختگیری اجرا میکند که گویی وظیفهاش این است که جلو دستیابی مردم را به کتاب بگیرد نه آن که یافتن و استفاده از آن را تسهیل کند. همچنین تصور کودکان از کتابخانۀ مدرسه، اتاقی کوچک است که فقط قفسههای کتاب درآن جا میشود و کتابدار که در مدت کوتاه زنگ تفریح، کتابی را به سلیقۀ خود از قفسه برمیدارد و به تو میدهد. یا قفسۀ شیشهدار کتاب در دفتر مدیر مدرسه، که دسترسی به کتابهای آن مستلزم سوال و جوابهای بسیار است.
ولی کتابخانهای که مشکل گشای ماست، چنین نیست، بلکه چنین است:
« این کتابخانهها نهادهایی هستند همگانی که باید منابع دانش بشری را به رایگان دراختیار همگان قرار دهند و بخشهای کودک و نوجوان این کتابخانهها این گروههای سنی را زیر پوشش خدماتی خود قرار میدهند...خدمات کتابخانههای عمومیبه کودکان بسیار وسیع و متنوع است؛ از جمله قصه گویی و نمایش خلاق، معرفی کتاب، نمایشگاه، نمایشهای عروسکی و تئاتر، دیدار باهنرمندان و انواع کلاسها و دورههای هنری نظیر عکاسی، تئاتر، مجسمه سازی، نجوم، مطالعات زیست محیطی و ورزشها.» (ادبیات کودکان و نوجوانان و ترویج خواندن، ثریا قزل ایاغ، انتشارات سمت، ص.35 و 36)
و کتابدارش چنین:
«تهیۀ کتاب، فهرستنویسی و رده بندی و بالاخره چیدن آن در قفسههای کتابخانه پایان رسالت کتابدار نیست، آنچه در این راه انجام میگیرد، تنها به منزلۀ وسایلی است که ما را به هدف راهبر میشود، زیرا هدف کتابدار به خدمت درآوردن کتابخانه است نه چیدن و نگاهبانی از کتابها.» (خودآموز کتابداری، شیفته سلطانی، دبیرخانۀ هیئت امنای کتابخانههای عمومیکشور، ص. 76)
نویسنده، که پیش کسوت کتابداری در ایران است، در ادامۀ بحث این وظایف را برای کتابدار و کتابخانۀ کوچکش برمیشمارد (مطالب داخل پرانتز نقل به مضمون و خلاصۀ مطالب ذکر شده در کتاب است): امانت کتاب(یافتن کتاب مورد نیاز آنها حتی با تماس با کتابخانههای دیگر، دادن حق انتخاب با سیستم قفسۀ بازو پرهیز از مقررات دست و پاگیر) ، پاسخگویی به مراجعان (نه تنها یافتن کتاب که پاسخ گفتن به پرسشهای گوناگون آنها در زمینه های مختلف مثل کشاورزی، تعلیم و تربیت و...)، آموزش مراجعان (برای یافتن کتابها و استفاده از کتابخانه، بانصب تابلوهای راهنما یا استفاده از علائم و مشارکت دادن اعضا در امور کتابخانه)، خدمات فرهنگی (با درنظر گرفتن نیازهای جامعۀ محلی و با مشارکت آنها، حتی در خارج از محیط کتابخانه)، خدمات ویژه ( بردن کتاب برای آنها که قدرت آمدن به کتابخانه را ندارند، مثل بیماران، زندانیان، معلولین و غیره.) کمک به ارگانهای دیگر(با قرار دادن تسهیلات کتابخانه در اختیارفعالیتهای فرهنگی، هنر و آموزشی مراکز و گروههای مردممثلاً هنگام تشکیل کلاسهای سوادآموزی، برای اجرای نمایش، سخنرانی) و تشکیل نمایشگاههای مختلف با مشارکت اعضا و مردم.
در چنین کتابخانه ای، چه در مدرسه، چه در روستا و چه در محله ای در شهر، کودکان به کمک کتابدار- کتابداری که قصه گوست و از کودکی برای آنهامیخواند – و مربیان و داوطلبان محلی – که بنا به تخصص خود کلاسهایی برای گروههای سنی مختلف تشکیل میدهند – هم کتابخوان میشوند و هم مهارتهایی در زمینههای مورد علاقۀ خود مثل هنر و علوم تجربی به دست میآورند. وقتی در هر محله و هر روستا و هر مدرسه چنین کتابخانههایی تاسیس شوند، شمار کتابهایی که برای مجموعههای خود نیاز دارند، میزان تقاضا را در صنعت نشر بالا میبرد و مشکل تیراژ کتاب هم حل میشود، همچنین مشکل شرمزدگی ما از این که درحالی که قدیمیترین کتابخانهها را درتاریخ داریم، این قدر کم میخوانیم!