نوروز همه را به کوششی نو دعوت می کند به لبخند زدن ، دوست داشتن ، امیدوار بودن و راه تازه رفتن ...
سال نو مبارک
سال نو مبارک
سال نو مبارک
بهار می شود
یکی دو روزِ دیگر از پگاه
چو چشم باز میکنی
زمانه زیر و رو
زمینه پُرنگار میشود
زمین شکاف میخورد
به دشت سبزه میزند
هر آنچه مانده بود زیرِ خاک
هر آنچه خفته بود زیرِ برف
جوان و شسته رفته آشکار میشود
به تاجِ کوه
زگرمی نگاهِ آفتاب
بلورِ برف آب میشود
دهانِ درهها پر از سرودِ چشمه سار میشود
نسیم هرزه پو
ز روی لالههای کوه
کنارِ لانههای کبک
فرازِ خارهای هفت رنگ
نفس زنان و خسته میرسد
غریقِ موجِ کشتزار میشود
در آسمان
گروه گلّههای ابر
ز هر کناره میرسد
به هر کرانه میدود
به روی جلگهها غبار میشود
در این بهار، آه …!
چه یادها
چه حرفهای نا تمام
دلِ پر آرزو
چو شاخِ پر شکوفه باردار میشود
نگار من!
امید نوبهار من!
لبی به خنده باز کن
ببین چگونه از گلی
خزانِ باغِ ما بهار میشود
سیاوش کسرایی