گزارشی کامل از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی گروه " توسعه و ترویج فرهنگ کتابخانی مکریان مهاباد" ، نمونهای موفق از فعالیتی جمعی در راستای ترویج فرهنگ کتابخوانی در روستاهای غرب ایران
لطفا کمی در مورد گروه توسعه وترویج فرهنگ کتابخوانی مکریان مهاباد و ارتباط
آن با انجمن حمایت از توسعه و تجهیز فضاهای آموزشی و فرهنگی حامی توضیح دهید.
انجمن حامی در منطقهی مهاباد و مکریان و شهرهای دیگر مشغول تجهیز و راهاندازی
کتابخانههای روستایی بود. ما به واسطه این فعالیتها و ارتباط محدود دو تن از
اعضای گروه خود با حامی، با این انجمن آشنا شدیم. در حقیقت، در آن زمان ما هنوز
گروه رسمی تشکیل نداده بودیم و هر یک از ما جداگانه در حوزه های فرهنگی و اجتماعی
فعالیتهایی داشتیم. بعد از آشنایی با انجمن حامی، سعی کردیم در حد توان خود و
نیاز انجمن، به ایشان کمک کنیم. این مساله منجر به ایجاد رابطهای قوی
بین ما و انجمن حامی گردید.
بعد از آن، کار خود را در راستای تجهیز کتابخانهها و کمک به فعالیتهای آنها
آغاز کردیم. اعضای گروه ما از گذشته سابقهی دوستی و مشارکت در فعالیتهای فرهنگی
را با یکدیگر داشته اند. بعد از شروع همکاری با انجمن حامی، فعالیتهای گروه ما
جدیتری شد. در گروه، همه در کنار یکدیگر تلاش میکنیم. مهم نیست هر کس چه مقامی
دارد، همه با تمایل کارها را انجام میدهند. مسائل را در جلسات بررسی کرده و
تقسیم کار میکنیم و تصمیم گیریها به صورت گروهی انجام میشود. حمایتهای مادی
و معنوی انجمن حامی باعث شده است گروه توسعه وترویج فرهنگ کتابخوانی مکریان بتواند
در راستای تجهیز کتابخانهها، و برگزاری جشنوارهها و فعالیتهای فرهنگی با کمک
کتابخانهها و اعضای آن ها فعالیتهایی داشته باشد.
طرحهایی که منجر به انتخاب مهاباد به عنوان شهر خلاق پایتخت کتاب
ایران گردید، همه توسطه گروه توسعه وترویج کتابخوانی طراحی و نوشته شده بود.
همکاری مداوم با کتابخانههای روستایی جزئی از برنامههای ماست. در عین حال تلاش
میکنیم استقلال کتابخانهها حفظ شود و تنها در شرایطی که به حضور و کمک ما نیاز
داشته باشند وارد عمل میشویم. مثلا برای تهیه طرحهایی که از روستاهای سیدآباد
و لج برای سرشماری روستاها و عشایر دوستدار کتاب فرستاده شده بود، با این کتابخانهها
همکاری کردیم. به طور خلاصه، در این زمینه ما رابط انجمن حامی و کتابخانهها
هستیم.
مسالهای که فکر میکنم برای هر گروهی مهم است، شناخت حوزهی فعالیت و هدف
آن است. هدف گروه ما توسعهی فرهنگ کتابخوانی، تجهیز کتابخانههای روستایی و
کارهایی از این قبیل است. همچنین در منطقه، آسیبهایی وجود دارد که بسیار جدی و
خاص همین منطقه است. ما این آسیبها را شناسایی میکنیم و در صدد رفع آن ها بر
میآییم. یکی دیگر از وظایف گروه ما کمک به حفظ استمرار و تداوم کار این کتابخانهها
است. ما علیرغم تفاوتهای بسیاری که با یکدیگر داریم، هدف مشترکی را دنبال می
کنیم. تفاوتهای ما، هدف مشترک ما را به حاشیه نمیبرد. ما تلاش می کنیم دانش خود
را به روز کنیم و بر حوزهی کاری خود تسلط یابیم. این مساله در مورد تمام گروههایی
که با اهداف مختلف تشکیل میشوند حائز اهمیت است.
لطفا در مورد میزان و نحوه انجام فعالیت های فرهنگی و اجتماعی درمنطقه کمی
توضیح دهید.
شهرها و فرهنگ شهرنشینی در این منطقه، قدمتی تاریخی دارد. گزارشهای بسیاری،
از تمدن منطقهی بینالنهرین، در تاریخ ثبت شده است. این نکته، بر چگونگی
فعالیتهای انسانی و جمعی در منطقه تاثیرگذار بوده است. اگر به تاریخ معاصر کردستان
در صد سال اخیر نگاه دقیقتری بیندازیم، شهرهای کردنشین کارنامهی قابل دفاعی در زمینه
کارهای گروهی و فعالیتهای مرتبط با سازمان های مردم نهاد در حوزههای مختلف دارند.
در یک دههی گذشته، شکل گیری و رشد سازمانهای مردم نهاد (سمنها)
در این منطقه، قابل توجه و چشمگیر بوده است. فعالیت این سمنها در حوزه های
اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و توسعهی فرهنگ کتابخوانی بوده است. علاوه بر اینها
در شهرهای کردنشین، در زمینهی فقرزدایی و مبارزه با آسیبهای اجتماعی نیز تلاش
های بسیاری توسط سمنها صورت گرفته است. این موضوع، پویایی منطقه را در این زمینه
نشان میدهد و دغدغهی مردم نسبت به وضعیت زندگیشان در فعالیت های سمنها
کاملاً قابل مشاهده است.
به عنوان مثال در جریان زلزله کرمانشاه، سازمانهای مردم نهاد کردستان، از
همان شب وقوع زلزله با هماهنگی یکدیگر ،کمپینی را برای جمعآوری کمکهای فوری به
منطقه ایجاد کردند. این کمپین بسیار موفق بود. حجم کمک ها آن قدر زیاد بود که چند
روز پس از وقوع زلزله نیازهای اساسی مردم رفع شده بود. تجربیاتی از این دست نشان
دهنده فعالیت های بسیار خوب سازمان های مردم نهاد در منطقه است. حتی در مورد زلزلهی
اخیر منطقهی قطور، با اینکه ما در شرایط بحرانی شیوع بیماری کرونا بودیم، فعالیت
های سمنهای مهاباد بسیار خوب بوده است. این سمنها به صورت همزمان در زمینه
بحران کرونا و زلزله فعالیت میکردند و کمکهای مردمی را برای مردم منطقهی زلزله زده
ارسال میکردند.
شرایط شهر مهاباد در زمان شیوع ویروس کرونا چگونه بود و گروه شما در راستای
مبارزه با این ویروس چه فعالیت هایی انجام داده است؟
گروه توسعه وترویج فرهنگ کتابخوانی مکریان به شکل مستقل هیچ فعالیتی در سطح
شهرستان نداشته است. زیرا ما به تخصصی بودن کار خود اعتقاد داریم. کار ما در حوزهی
امور فرهنگی است و توانایی انجام فعالیت های خارج از حوزهی تخصصی خود را نداریم.
در اینگونه موارد به صورت شخصی وارد عمل میشویم.
در مورد بحران کرونا، از روزهای نخست انتشار خبر شیوع، شهرستان مهاباد و در
حقیقت سمنها و فعالین مدنی و فرهنگی این خبر را جدی گرفتند. این گروهها
بیشترین فشار را به مسئولین وارد آوردند تا شهر را قرنطینه کنند. با کمی تأخیر،
شهر مهاباد کاملاً قرنطینه شد. ورودی های شهر کنترل، و رفت و آمدهای داخلی محدود
شد. اجرای این امور با حکم اجباری صورت نگرفت.
اما سمن ها چه کردند؟ تمام سازمان های مردم نهاد در این دوره دست به کار شدند
و در چندین سطح فعالیت کردند. تولید مواد ضدعفونی کننده، پخش این مواد و ضدعفونی
کردن معابر از جمله این فعالیت ها بود که در سطح شهرستان مهاباد و شهرهای دیگر
منطقه انجام میشد. فعالین مدنی به صورت شبانه روزی تلاش می کردند. مثلاً
در یکی از این نهادها 250 فعال مدنی، حدود یک ماه تمام، بدون توقع به کار پرداختند.
به واسطه این تلاش ها، در این مدت، حداقل یک یا دو بار، به هر خانهای مواد
ضدعفونی کننده تحویل داده شد. این فعالیت ها پویایی اهالی منطقه در حوزه کار
جمعی را نشان میدهد.
در مورد پویایی کار کتابخوانی و فعالیت های جمعی در مهاباد برایمان بگویید.
اگر بخواهیم پویایی منطقه را در زمینه کتابخوانی بررسی کنیم؛ باید بگویم رشد
قابل توجهی در زمینهی تأسیس کتابخانههای روستایی اتفاق افتاده است. این کار را
با کمک انجمن حمایت از توسعه و تجهیز فضاهای آموزشی و فرهنگی حامی انجام
داده ایم. انجمن حامی سال هاست که در منطقهی ما فعالیت می کند. در چهار پنج سال
اخیر که خود من به صورت مستقیم با انجمن حامی در ارتباط بودهام، رشد و تجهیز
کتابخانهها پیشرفت زیادی کرده و به مرحلهای رسیده است که روستاییان با اشتیاق
بسیار تأسیس کتابخانهها را پیگیری میکنند و تلاش دارند امکانی را برای تجهیز
کتابخانهها فراهم آورند. از تعداد 10 کتابخانهای که انجمن حامی در منطقه مهاباد تاسیس و تجهیز
نموده است، 9 کتابخانه به صورت مستمر و روزانه، یا یک روز در میان، فعالیتهای
فرهنگی متنوعی ارائه می دهند. در حال حاضر تنها یک کتابخانه وجود دارد که فعلاً به
دلایل فنی فعالیت زیادی ندارد. فعالیت این کتابخانهها شبیه سایر کتابخانههای
عمومی نیست. در واقع هدف آن ها رشد و پرورش استعدادهای کودکان نه فقط در حوزه ی
مربوط به امور درسی، بلکه با برگزاری کلاسهای آموزشی متنوع در زمینههای مختلف فرهنگی،
ورزشی و بازی های مختلف نیز هست. این موارد توسط کارشناس کتابخانه و با توجه به
نیاز کودک، تشخیص داده میشود.کودکان نیز خود مشتاق یادگیری و فعالیت هستند.
باید بگویم شهرستان مهاباد، در سرشماری پایتخت کتاب ایران، دو سال پیاپی به
عنوان شهر خلاق در حوزهی کتابخوانی معرفی شده است. این خود نشان از پویایی منطقه
و این شهرستان دارد. روستای گوگ تپه برای دومین بار مقام روستای دوستدار
کتاب ایران را کسب کرده است. روستای لج به عنوان روستای شایسته و روستای سیدآباد
به عنوان روستای دوستدار کتاب انتخاب شده اند. کتابخانههای انجمن حامی در این
روستاها فعال هستند.
به جز منطقهی مهاباد، من معتقدم کل کردستان در زمینه فعالیتهای فرهنگی،
اجتماعی و مدنی توانایی بالایی دارد. دغدغهی مردم در این زمینه بسیار بالا است و
آنها مشتاقند در این زمینه کارهایی را انجام دهند که باعث ارتقای سطح مدنیت می شود.
در آخرین سرشماری روستاها و عشایر دوستدار کتاب، در استان آذربایجان غربی، 4 روستا شرکت کرده
بودند. روستای ناچیت از بوکان، سید آباد از مهاباد، روستای بالو
از ارومیه و لج از مهاباد. هر چهار روستا کردنشین بودند و همه مقام دریافت
کردند. روستای سیدآباد به عنوان روستای دوستدار کتاب و سه روستای دیگر به
عنوان روستای شایسته انتخاب و از آنها تقدیر شد.
در این راستا، گروه توسعه وترویج فرهنگ کتابخوانی مکریان مهاباد نیز
در حد توان خود به برگزاری تمام طرحهایی که در راستای کتابخوانی در سطح شهرستان
انجام می شد کمک کرد و اکنون نیز به کمکهای خود ادامه میدهد. گروهی که ما تشکیل
دادهایم یک گروه کاملاً مستقل است و به هیچ سازمان یا نهادی وابستگی ندارد و از
هیچ جا کمک مالی دریافت نمی کند. ما فقط با انجمن حامی رابطه داریم و در حد
توان خود به اجرای طرحهای این انجمن در منطقه کمک میکنیم. این کمکها شامل کمک
های فکری، معنوی و ... می شود.
اهمیت کتابخانههای روستایی و تاثیر آنها بر روستا را در چه سطحی میبینید؟
در مورد اهمیت کتابخانههای روستایی بر روی رشد کودکان به عنوان یک پروژهی
فرهنگی، ابتدا باید به یک مورد مهم و قابل توجه اشاره کنم. توسعهی نامتوازن در
ایران، باعث شده است شهرهای کردنشین به امکاناتی که برای یک زندگی عادی و رفاه
نسبی نیاز است دسترسی نداشته باشند. عدم وجود امکانات و مشکلات اقتصادی، مسائلی در
زمینهی سلامت و بهداشت نیز به دنبال داشته است. تاثیر این کمبودها در زمینهی
فرهنگی و آموزشی نیز مشاهده می شود.
موقعیت های شغلی در این منطقه بسیار کم است و ما شاهد پدیدهی کولبری هستیم
که از تبعات توسعهی نامتوازن است. در این مناطق، کارخانهها، شرکتها و تولیدیهای
اندکی وجود دارند. کشاورزی و صادرات نیز بسیار محدود است. حداقل امکانات بهداشتی در
دسترس ماست. این امکانات در حد یک خانهی بهداشت است. بیمارستانهای کهنه و فرسوده،
امکانات بسیار اندک، کمبود تخت و کمبود سرانهی بودجه برای درمان، مواردی هستند
که نیاز به توضیح بیشتری ندارند. در حوزه فرهنگ نیز، متأسفانه بدون در نظر گرفتن
نیاز هر شهرستان، بودجه بندی در تهران انجام می شود.
توسعهی نامتوازن بر روی آموزش تأثیری بسیار منفی گذاشته است. به عنوان مثال،
در شهر مهاباد، بسیاری از کلاس های درس در کانکس برگزار می شوند و همچنین ساختمان مدارس،
فرسوده و غیر ایمن هستند. دو سال قبل دیوار یکی از این مدارس، در حالی که دانش آموزان
سر کلاس بودند فرو ریخت. جادههای بین شهری و روستایی نیز وضعیت مناسبی ندارند.
این کمبودها در روستاها بیشتر از شهرها به چشم میخورد.
با این امکانات اندک آموزشی، اگر نبود کتابخانه را نیز اضافه کنیم، میبینیم
در کل روستاهای مهاباد، کودکان از امکان استفاده از کتاب در اوقات فراغت خود باز ماندهاند.
تا جایی که من اطلاع دارم در کل روستاهای منطقه، هیچ کتابخانهای از طرف نهاد
کتابخانههای کشور تأسیس و یا تجهیز نشده است. تنها کتابخانههای روستاهای منطقه،
به همت انجمن حمایت از توسعه و تجهیز فضاهای آموزشی حامی به وجود آمدهاند.
این کتابخانهها نیز با مشکلات بسیاری تجهیز و حمایت شدهاند، از نظر مالی امکان
حمایت از این طرح ها وجود دارد، اما از نظر فرهنگی چالشها و دشواریهای زیادی وجود
دارد.
این کتابخانهها توانستهاند فاصلهی بین سطح شهرستان و روستاها را در
زمینهی رشد استعدادهای فکری کودکان کمتر کنند. مردم روستا بسیار مشتاق و پیگیر هستند
که کتابخانه و محیطهای فرهنگی داشته باشد. کودکان، نوجوانان و بزرگسالان اوقات فراغت
خود را در این محیط ها سپری می کنند و از وقت آزاد خود استفادهی بهتری میبرند.
این کتابخانهها توانستهاند کودکان را به کتاب نزدیکتر کنند و دسترسی به مواد و
مصالح فرهنگی لازم برای شکوفایی و رشد استعداد کودکان را فراهم کنند.
مسالهی آموزش بسیار قابل توجه است. کتابخانههایی که انجمن حامی در این
منطقه راهاندازی کرده است و گروه توسعه وترویج فرهنگ کتابخوانی مکریان نیز به آنها
در این زمینه کمک میکند، به عنوان مرکزی فرهنگی در روستا فعالیت دارند. این
مراکز فرهنگی باعث شده است بتوانیم جشنوارههای متعددی را در زمینهی داستان نویسی،
نقاشی و موسیقی و نیز کلاسهای تقویتی یا مکمل درسی در زمینههایی چون ریاضی، زبان
انگلیسی و آموزشهای هنری در این مراکز برگزار کنیم. در این روستاها که دسترسی به
شهرها برای بیشتر مردم و به ویژه کودکان و نوجوانان دشوار است، کتابخانهها،
امکان دسترسی به فعالیتهای فرهنگی را بعد از ساعتهای مدرسه فراهم میکند. کودکان
و نوجوانان توانستهاند در همین کتابخانهها رشد کرده و استعدادهای خود را بشناسند.
این کتابخانهها در بارور کردن فکر و استعدادهای کودکان تاثیر زیادی دارند و
ما تاکنون شاهد کارهای بسیار خوبی از همین کودکان و نوجوانان بودهایم.
ممکن است نمونه ای از
حمایت موفق سمنها بدون وارد آوردن آسیب به منطقه را به عنوان مثال ذکر کنید؟
اگر من بخواهم برای جامعهای تصمیمی بگیرم یا نیاز آن را
تشخیص دهم، ابتدا باید نسبت به آن جامعه شناخت داشته باشم و تمام نیازهای اقتصادی،
فرهنگی، حقوقی و عرفی آنها را بشناسم. این نوع شناخت میتواند
در موفقیت طرحهای مختلف تاثیر بهسزایی داشته باشد. خوشبختانه انجمن حامی
توانسته است با مشورت و رابطه با گروههای محلی، نیاز مناطق را تشخیص دهد و چگونگی
کار کردن با آنها، حساسیتهای فرهنگی و نیاز کودکان را بشناسد. در مجموع با کمک
گروههای منطقهای، توانسته است این سد را بشکند و الگوی مناسبی برای پیاده کردن طرحهای مختلف
برای رفع نیازهای متفاوت در منطقه ایجاد کند. این شکل از فعالیت، میتواند برای
سایر گروههایی که می خواهند در این مناطق فعالیت کنند الگوی مناسبی باشد.
جوامع حاشیهای نیازها و مشکلات ویژهی خود را دارند. این تفاوتها باید
تشخیص داده شده و در نظر گرفته شود. بهترین راهکار این است که گروههای منطقهای
وارد کار شوند. انجمن حامی بدون هیچ دخالتی، و با مشورت کامل با گروههای منطقهای،
تجهیز کتابخانهها را انجام میدهد. این همکاری منجر به ایجاد رابطهی بهتر با
کتابدارها و کتابخانههای منطقه شده است.
آیا در حال حاضر با شیوع بیماری کرونا و محدود شدن فعالیتها، کارهای خلاقانهای
در حوزهی فرهنگی انجام دادهاید؟
گروه توسعه وترویج فرهنگ کتابخوانی مکریان مهاباد، بدون کتابخانهها و
کتابدارها معنی ندارد. بنابراین کارهایی که انجام گرفته صرفاً کار این گروه نیست؛
بلکه کار مشترک کتابخانهها، کتابدارها و گروه توسعه است. ما در حد توان خود به آنها
کمک کردهایم. با شیوع ویروس کرونا و قرنطینه کردن شهرستان مهاباد، روستاها نیز
خود را قرنطینه کردند. در ورودی هر روستا یک ایست بازرسی وجود داشت که توسط مردم کنترل
میشد. افراد ابتدا شناسایی شده و سپس اجازهی ورود به روستا را پیدا می کردند.
کسانی که از روستا خارج میشدند میبایست دلیل خوبی برای این کار میداشتند.
همچنین اتومبیلها نیز ضدعفونی میشدند.
کتابدارها و اعضای کتابخانهها، در قالب گروههای مردمی خودجوش، وارد عمل
شدند. ما شناختی روی این بیماری نداشتیم. اوایل فکر میکردیم بعد از مدت کوتاهی
از بین میرود. اما به مرور زمان، متوجه شدیم زمان حضور بیماری طولانی خواهد بود.
بنابراین کتابخانههای روستا شروع به کارهای تازهای کردند. برای نمونه جشنوارههای
نقاشی با موضوع و محوریت «چطور با ویروس کرونا مبارزه کنیم؟» برگزار
کردند. این نقاشیها به صورت مجازی دریافت میشد. منتخبین هم به صورت مجازی
انتخاب شدند و جوایز به صورت کاملاً بهداشتی برای ایشان ارسال شد. در حال حاضر نیز
در حال برگزاری جشنوارهی داستان نویسی کودک و نوجوان هستیم.
داستانهای تصویری و کمیک و نوشتاری به این جشنواره راه پیدا می کنند. این داستانها
برای گروه سنی الف، ب، ج و دال نوشته میشوند.
همایشی به نام دیوار سبز من و کرونا در حال برگزاری است. بچهها بر
اساس امکانات در دسترس خود، روی یک کادر، پارچه یا بنر نقاشی میکنند، پوستر میسازند
و روی دیوار خانهشان نصب میکنند. این نقاشیها به موضوع کرونا و امید بخشی
به کودکان میپردازد. کار دیگری که خود بچهها انجام دادند، ساخت فیلمهای کوتاه
بود. این از خلاقیت کودکان عضو کتابخانه بود. آنها فیلمهای کوتاهی در مورد کرونا و
سایر موضوعات ساختند. فیلمها برای کتابدارها ارسال شد. کتابدارها نیز برخی از این
فیلمها را در فضای مجازی منتشر کردهاند.
در طرح پویش کتابخوانی که طرحی سراسری بود و وزارتخانه تبلیغش را کرده
بود، روستای سید آباد و روستای لج مهاباد بسیار فعال بودند. این دو
روستا، کتابهای کتابخانهها را به شیوهی کاملاً بهداشتی به منازل میرساندند.
کانالی را ایجاد کرده بودند که اعضا از طریق آن به لیست کتابها دسترسی داشتند. کتاب
را انتخاب میکردند و افراد مسئول، کتاب را به خانهی ایشان میرساند. فعالیت
دیگر، ضدعفونی کردن کتابخانهها بود. انجمن حامی، شرایط و مواد لازم برای ضدعفونی
کردن کل کتابخانههای منطقه را فراهم نمود. ماسک و دستکش و سمپاش و ... بین
کتابخانهها توزیع شد تا در موارد لازم استفاده گردد. در حال حاضر طرحهای
جدیدتری نیز برای اجرا در حال آماده سازی است.
آیا از زمان شیوع ویروس کرونا به چالش ویژهای در فعالیتهای خود برخورد کرده
اید؟
یکی از چالشهایی که در شهرستان داشتیم، عدم همکاری برخی از مردم در رعایت
مسائل بهداشتی بود. آگاه کردن مردم در برخی موارد بسیار دشوار بود، اما نهادهای
مدنی به خوبی از عهدهی آن برآمدند. برخی از کارخانهها با وجود این که
تولیداتشان چیزی به جز محصولات بهداشتی بود، تولید مواد ضدعفونی کننده را آغاز نمودند.
مردم به بیمارستانها کمکهای مالی زیادی کردند. یک بیمارستان صحرایی 74 تختخوابه
نیز توسط نیکوکاران راه اندازی شد. یکی از خیرین 3 میلیارد تومان هزینه کرد
تا دستگاههای تنفسی مورد نیاز بیمارستان مهاباد را تهیه کند. مدیریت رفت و آمد افرادی
که شاغل بودند و امکان قرنطینه شدن آنها وجود نداشت، از مهمترین مشکلات ما در
دورهی قرنطینه بود.
چه کسانی در این مسیر همراه شما بودند؟
همانطور که گفتم ما در سطح شهرستان به عنوان گروه توسعه وترویج کتابخوانی
مکریان مهاباد برای مدیریت بحران کرونا، فعالیت رسمی و مشخصی نداشتیم. ما در
روستاها، به کمک کتابدارها و اعضای کتابخانهها اقداماتی را انجام دادیم.
چه پیامی برای سایر گروههای محلی منطقه دارید؟
من به گروههایی که در حوزهی توسعهی فرهنگی فعالیت میکنند توصیه میکنم
فقط روی یک هدف متمرکز شوند و آن هم تجهیز کتابخانهها باشد. سعی کنند از طرحها،
فعالیتها و کارهای حاشیهای فاصله بگیرند. کمک کنند تا همه به کتاب دسترسی داشته
باشند. بگذاریم همه خودشان مطالعه کنند و خودشان انتخاب کنند و حق انتخاب را به
خودشان واگذار کنیم. فکر و عقیده شخصی خود را در کارهای کتابخانه دخالت ندهیم. هدف،
کتاب خواندن و بالابردن سطح کتابخوانی است. در مورد موضوع شیوع کرونا، گروههایی
که در کردستان کار کردند بیشترشان موفق بودند. یکی از نمونههای بسیار موفق، شهر مریوان
بود. در این شهر کمیتههای محلی وظیفهی آگاه کردن، ضدعفونی کردن و پخش مواد
ضدعفونی کننده را در محلات به عهده داشتند. تقسیم شهر به محلات کوچکتر و واگذار نمودن
این محلات به گروههای مختلف، طرح بسیار خوبی بود که میتواند الگویی برای
مقابله با شرایط بحرانی باشد.
خودتان را موفق میدانید؟
در مورد موفقیت خودمان نمیتوانم واقعاً اظهار نظر کنم. اگر ما موفق باشیم،
به خاطر اولویت قرار دادن هدف مشترکمان است.
حامیان در این شرایط چطور میتوانند به صورت مناسبتری کمک کنند؟
یکی از کارهایی که سازمانهای مردم نهاد میتوانند انجام دهند، آگاهی دادن به
مردم است. به ویژه در شرایط شیوع بیماری کرونا. تا مردم یاد بگیرند چطور از خودشان
مراقبت کنند. اگر امکانش وجود داشته باشد، فیلمهای آموزشی برای کسب و کارهای مختلف
تهیه و به ایشان آموزش داده شود تا یاد بگیرند در شرایط موجود چطور میتوان هم
کسب و کار را اداره کرد و هم از سلامتی خود مراقبت نمود.